از بچگی با هم تفاوت داشتند...
یکی به موسیقی علاقه داشت یکی به خبرنگاری...
یکی دوست داشت در خفا کار کند یکی در دید همگان...
یکی دوست داشت همه تصویرش رو ببینند دیگری دوست داشت هیچ تصویری از وی منتشر نشود...
بله دوستان این است داستان دو برادر هنرمند یکی خبرنگار واحد مرکزی خبر حسینی بای...
و دیگری هنرمند با استعداد و خوش ذوق ارنجمنت بای (arrangement by)
نام پدر آنها "استند بای" و مادر آنها "های بای" بود.

غمگینم

.

.

.

.

.

.

.

.

مثل مردی که روز تولد زنش



افتاده روز مرد :|

یکی از پند هایی که میتونم در اختیارتون بذارم اینه که....
.
.
.
.
.
.
همیشه جوری کار کنید که بقیه کار نکردنتون رو ترجیح بدن!!!!

هیچ کاری مزخرف تر از بیرون رفتن با یه زوج جوون نیست
حس دسته بیل بودن به آدم دست میده

یکی از فامیلامون اسم بچشو گذاشته سپنتا!!!
هر موقع مامانش صداش میزنه من سریع میگم 15 تا....

ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﻫﻪ 80 ؛ﯾﻪ ﺑﭽﻪ بامرام و با ادب دهه 60 ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ؟؟.
.
.
.
ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ   "ﮐﺘﮏ"

امسال با ورود هر مهمان به خونه با استفاده از کلمات:
چقدر چاق شدی...
هیکلت ریخته بهم...
حیف اون هیکلت...
چیکار کردی با خودت...
و از قبیل اینا صرفه جویی کنید!
" گروه حفاظت از آجیل و شیرینی عید"

ساعت 5 صبح صدای مسیج گوشیم اومد...
با چه سختی از زیر لحاف دراومدم دیدم نوشته شده:
.
.
.
قالیشویی شربت اوغلی شعبه دیگری ندارد.
.
.
.
اینقده خوشحال شدم که نگو....................... :ا

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ :
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ،
ﺳﻘﻒ ﮔﻔﺖ : ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ !
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﻔﺖ : ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ !
… … ﺳﺎﻋﺖ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ !
ﺁﻳﻴﻨﻪ ﮔﻔﺖ : ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﺑﻴﻨﺪﻳﺶ !
ﺗﻘﻮﻳﻢ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺵ!
ﺩﺭ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﻑ ﻫﺎﻳﺖ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫُﻞ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ !
ﺯﻣﻴﻦ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎ ﻓﺮﻭﺗﻨﯽ ﻧﻴﺎﻳﺶ ﻛﻦ !
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ، ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ : ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ !!!
ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭘﻨﻬﻮﻥ ﺣﺮﻑ ﺗﺨﺖ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ خیلی ﻧﺸﺴﺖ

ميگن "پول چرك كف دست"
.
.
.
.
.
ما كه از همون اول استريل به دنيا اومديم-_-

خدا سر شاهده هوا اینجوری بخواد بهاری باشه من از فردا شروع میکنم عید دیدنی هامو میرم